پارت ششم
وای من توی سن ۱۶قرار میزارم از دختره خوشم میاد
قطعا خوانواده پولداری هستن اصلا از قیافش معلومه من با پسر پولدار پوفففف
البته وضع مالی ما هم خوبه پس دوتامون پولداریم هوراااااا ع رسید رسید
خوب تا غذا هامون میاد چی بگیم
نمیدونم میگم تو خوانواده پول داری داری؟
چطور؟
همینطور میخواستم بدونم کوک
اوم آره
خیلی خوب
ناهار خوبی بوددد کوک
اره خوب بود
خوب من برم خونمون
وایسا من میرسونمت
چرا؟
الان ساعت ۷
خوب باشه
نه بیا من میبرمت
باشه عزیزم
چی؟
عزیزم
اوم بیا بریم
خونتون کجاست
تو برو من میگم
کوک ممنون که منو رسوندی
خواهش
خداحافظ
آییی
چش تو چشم شدن
ها وای ببخشید
اشکال نداره(نیش خنده)
خداحافظ (خجالت زده)
خداحافظ (امیدوار دوباره این اتفاق بیفته (آروم)
چیزی گفتی؟
نه نگفتم برو
باشه
وایییی افتادم بغلش واییی دارم از خجالت آب میشم
صبح روز بعد)
سلامممم یوناااااا
سلاممم لیا جونممم
یوناااااا ببین دیشب چه افتاد
بگو چی شد؟
وقتی تو تهیونگ رفتین رستوران جونگ کوکم پیشنهاد داد که ماهم بریم رفتیم ناهار خوردبم یکذره چرخیدیم بعدش منو رسوند خونه داشتم میرفتم افتادم بغلش
واقعا؟ لیا
آرههههههههههههههه
وایی لیا اون عاشق تو دیوانه
واقعا؟! هیییییییییی
کوک همه حواس اینجاست لیا
کوووو
خاک تو سرت نگاهش نکن بعدشم بزار منتتو بکشه که باهاش قرار بزاری
الان تو این کارو میکنی؟؟
راستش بگی نگی لیا
پوففففففف
راستییی لیا فردا میریم اردو چند روزه
واقعا؟ وای خاک به سرم یادم رفت
اه تو اصلا چی یادته لیا دیوانه
وای من برم خونه فقط وسایل جم کنم
قطعا خوانواده پولداری هستن اصلا از قیافش معلومه من با پسر پولدار پوفففف
البته وضع مالی ما هم خوبه پس دوتامون پولداریم هوراااااا ع رسید رسید
خوب تا غذا هامون میاد چی بگیم
نمیدونم میگم تو خوانواده پول داری داری؟
چطور؟
همینطور میخواستم بدونم کوک
اوم آره
خیلی خوب
ناهار خوبی بوددد کوک
اره خوب بود
خوب من برم خونمون
وایسا من میرسونمت
چرا؟
الان ساعت ۷
خوب باشه
نه بیا من میبرمت
باشه عزیزم
چی؟
عزیزم
اوم بیا بریم
خونتون کجاست
تو برو من میگم
کوک ممنون که منو رسوندی
خواهش
خداحافظ
آییی
چش تو چشم شدن
ها وای ببخشید
اشکال نداره(نیش خنده)
خداحافظ (خجالت زده)
خداحافظ (امیدوار دوباره این اتفاق بیفته (آروم)
چیزی گفتی؟
نه نگفتم برو
باشه
وایییی افتادم بغلش واییی دارم از خجالت آب میشم
صبح روز بعد)
سلامممم یوناااااا
سلاممم لیا جونممم
یوناااااا ببین دیشب چه افتاد
بگو چی شد؟
وقتی تو تهیونگ رفتین رستوران جونگ کوکم پیشنهاد داد که ماهم بریم رفتیم ناهار خوردبم یکذره چرخیدیم بعدش منو رسوند خونه داشتم میرفتم افتادم بغلش
واقعا؟ لیا
آرههههههههههههههه
وایی لیا اون عاشق تو دیوانه
واقعا؟! هیییییییییی
کوک همه حواس اینجاست لیا
کوووو
خاک تو سرت نگاهش نکن بعدشم بزار منتتو بکشه که باهاش قرار بزاری
الان تو این کارو میکنی؟؟
راستش بگی نگی لیا
پوففففففف
راستییی لیا فردا میریم اردو چند روزه
واقعا؟ وای خاک به سرم یادم رفت
اه تو اصلا چی یادته لیا دیوانه
وای من برم خونه فقط وسایل جم کنم
- ۳.۳k
- ۰۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط